✔️✔️فروید معتقد بود که هیچ رویدادی تصادفی یا اتفاقی نیست و در پس هر رفتار، فکر یا احساسی یک دلیل وجود دارد. هر کاری که انجام می‌دهیم، هر فکری که می‌کنیم، هر چیزی که می‌گوییم و هر احساسی که داریم تجلی ذهن -ضمیر هشیار، نیمه‌هشیار یا ناهشیار- ماست.

فروید در کتاب «آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره» این اندیشه را مطرح می‌کند که «اتفاقات» کوچکی که در زندگی روزمره مردم رخ می‌دهد، مثلا اشتباه خطاب کردن یک نفر، فراموش کردن یک قرار ملاقات و از بین بردن چیزی که متعلق به فردی دیگر است، تجلی انگیزه‌های ناهشیار آنهاست.

مثلا یک بار، دیک آرمی نماینده جمهوری‌خواه ایالت تگزاس در کنگره آمریکا، از بارنی فرانک، نماینده ایالت ماساچوست که فردی همجنس‌گراست، با عنوان «Barney Fag» نام بُرد (Fag: به معنی کسی که با هم‌جنس خود ارتباط جنسی برقرار می‌کند)، یا یکی از اساتید روانشناسی، زیگموند فروید را «Sigmund Fraud» خطاب کرد (Fraud: به معنی حقه‌باز و متقلب).

این خطاها، با وجود اینکه اغلب باعث شرمندگی افراد می‌شوند، اما به گفته فروید، نمایانگر انگیزه‌های ناهشیارند. بدین ترتیب رویدادهایی نظیر لغزش‌های کلامی، تاخیرها، فراموش کردن نام دیگران و از بین بردن چیزهایی که متعلق به دیگران است، دلیل دارند و وقوع آنها تصادفی نیست و در صورتی که بتوان محتویات ضمیر ناهشیار افراد را بررسی کرد، علت این رویدادها مشخص می‌شود.