معنویت، کالا نیست

مصیبت اینجاست که پیام الهی را ابزاری برای ایجاد کالا بدانیم؛ معنویت کالا نیست و با ارضای احساس و پیچاندن یک محصول تهی و بی‌محتوا در زر ورق احساس نتیجه‌ای جز گمراهی در پی ندارد. عصر امروز، عصر رسانه و تصویر نیز هست و بسیاری با استفاده از فیلم و تصویر درصدد تحریک احساس و ارضای احساسات هستند بدون اینکه توجهی به ارضای عقل داشته باشند. پیام الهی، بیداری عقل آدمیان است. تفکر و تعقل است.

(غلامحسین ابراهیمی دینانی)

خودشناسی

 

 

اولین چیزی که بر آدمی لازم است، مسئله ی خودشناسی است. 

آدمی از راه خودشناسی خاصیت دیگرشناسی پیدا می کند و کسی که خود را نشناخته باشد، اشیای دیگر را نخواهد شناخت. 

 

 

 

شجاع ترین مردم

 

 

قوی ترین مردم کسی است که بر نفس خویش مسلط تر باشد.

امام علی (ع)

 

 

 

فلسفه دعا و نیایش

مادامیکه دعا و نیایش می کنیم، خود را به قوه پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوند داده، متصل و مربوط می سازیم. امروزه علم روان پزشکی همان چیز هایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند. به علت اینکه طبیبان روح و روان دریافته اند که دعا و نماز و داشتن ایمان محکم به دین، نگرانی و هیجان و ترس را که موجب بسیاری از ناراحتی های روانی ماست، برطرف می سازد. 

به عقیده ی من فقدان دعا و نیاش در میان ملتی برابر سقوط آن ملت است. اجتماعی که احتیاج و نیاز به نیایش را در خود کشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود. 

نیایش در همان حال که آرامش را پدید می آورد، در فعالیت های مغزی انسان نوعی شکفتگی و انبساط باطنی و گاه روح قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند، نیایش خصایص خویش را با علامت های بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان می دهد. صفای نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادی درونی، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث، جملگی از وجود گنجینه ای پنهان در عمق روح ما حکایت می کند. 

انسان برای تقویت اراده ی خویش و برطرف کردن ناراحتی ها به تکیه گاهی احتیاج دارد و این دعاست که چراغ امید را در انسان روشن می سازد. 

علم منطق

 

 

ابزاری است از نوع قاعده و قانون که به کار بردن آن، ذهن را از خطای در اندیشه نگه می دارد. 

 

 

 

خطرناک ترین بیماری عقیدتی

 

 

بیماری خوددانابینی (دانایی خیالی) نوعی بیماری روانی است که مبتلایان به آن بسیار، تشخیص آن دشوار و درمانش به ویژه در صورتی که مزمن باشد سخت و گاهی غیرممکن است. (=جهل مرکب). 

انسان در مواجهه با شناخت حقایق هستی 4 حالت دارد: 

1. چیزی را می داند، و می داند که می داند => عالم و دانای واقعی 

2. چیزی را می داند، ولی نمی داند که می داند => غافل 

3. چیزی را نمی داند، و می داند که نمی داند => جاهل بسیط (جهلی است که با جهل دیگر ترکیب نشده باشد. 

4. چیزی را نمی داند، و نمی داند که نمی داند => جاهل مرکب (دو نادانی است که به طور خاصی با هم ترکیب شده باشد.) 

مثال: وقتی کسی راهی را نمی داند ولی خیال می کند که می داند دو نادانی در او در این مورد با هم ترکیب یافته اند: یکی اینکه راه را نمی داند و دوم اینکه خیال می کند که می داند. خیال دانستن، نادانی دیگری است که وقتی با نادانی نخست ترکیب شد، جهل مرکب را تشکیل می دهند. 

 

 

اساس همه جهت گیری های انسان در زندگی

عقیده از ریشه ی «عقد» به معنای بستن، پیوند زدن و گره خوردن است و دو حالت دارد: 

1. مادی مثل چسباندن شاخه درختی به شاخه درخت دیگر 

2. معنوی مثل پیوند زناشویی 

عقیده عبارت از چیزی است که به ذهن و فکر و جان انسان بسته می شود و پیوند می خورد. 

پذیرفتن هر نظریه ی حق یا باطل، بسته شدن و پیوند یافتن و گره خوردن آن نظریه است به ذهن. این پیوند عقد و آن نظریه عقیده است. 

اساس همه جهت گیری های انسان در زندگی عقاید و باور های اوست که بالاترین نقش را در زندگی فردی و اجتماعی انسان ایفا می کند. 

«...كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ... » اسراء ، 84 

هر کس بنا بر شاکله ی خود عمل می کند. 

عقاید و باور های انسان، شکل و شاکله و هیأت باطنی و واقعی انسان را می سازد. 

کار برای رضای خدا ، دلسردی ندارد .

کار برای رضای خدا ، دلسردی ندارد .