بیداری روح

هزارانﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺘﺪ، ﭼﻨﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﺪ، ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺘﺪ .
ﺁﻥ ﭼﻪ " ﺑﺮ ﺗﻮ " ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ، ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ " ﺩﺭ ﺗﻮ " ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ " ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ " ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ، " ﺗﺤﻤﻞ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ " ﺍﺳﺖ .
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﮐﺮﺩ،

ولی
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ .

بزرگ شدن اینقدر ها ترسناک نیست

‌یک روز چشم وا می کنم و می بینم همه ی فصل ها و ماه ها و روزها برایم شبیه به هم اند . در پنج شنبه همان احساسی را دارم که در شنبه دارم و غروب دوشنبه برایم با غروب جمعه ، هیچ فرقی ندارد ...
بهار ، فقط بهار است و پاییز ، فقط پاییز ...
دیگر زیباییِ گلها ، من را به وجد نمی آورَد ، خِش خشِ برگ ها مرا یادِ کسی نمی اندازد و جدول های کنار خیابان را که می بینم؛ به سرم هوای قدم زدن و دیوانگی نمی زند...
تنهاییِ پروانه ها دلم را نمی لرزانَد ، مقصد قاصدک ها برایم مهم نیست و دنبالِ شجره نامه ی جیرجیرک ها نمی گردم...
یک روز چشم وا می کنم و می بینم که زندگی را بیش از اندازه جدی گرفته ام و تمام تلاشی که می کنم برای زنده ماندن است ، نه زندگی کردن ...
از یک جایی به بعد ، همه چیزِ جهان برایم تکراریست ، نه اشتیاقی برای عاشقِ کسی شدن دارم و نه انگیزه ای برای عاشقانه با کسی حرف زدن ...
تمام زندگی ام طبق فرمول یکنواختِ منطق ، پیش می رود و دیگر هیچ آرزوی عجیبی در سرم ندارم ...

آدم ها لابه لای مشکلات و سختی ها بزرگ می شوند
ولی
 بدانیم که آن روز ، ما بزرگ نشده ایم ،،، فقط کودک بلند پرواز درونمان را کشته ایم ...
بزرگ شدن اینقدرها ترسناک نیست.

زندگی به سادگی رفتن است

روزی که مجبور شویم زمین را تخلیه کنیم، من روی سیّاره‌ی مسکونی جدید، عطرفروشی ‌می‌زنم و از دلتنگی آدمها کاسبی خواهم کرد.

عطر خاک باران‌خورده می‌فروشم،
عطر چمن کوتاه‌ شده،
عطر زعفران و برنج،
عطر بازار خشکبار و ادویه،
بوی اقاقیا توی کوچه‌ها، در فصل بهار ...
عطر انسانیت، عطر اخلاق، عطر مهربانی با همنوعان...

و من فكر كردم كه حالا كه این عطرها به دفعات به طور رایگان در دسترسم هستند ، زندگى را آسان تر بگیرم و از آنها استفاده كنم !
مخصوصا عطر آدمهایى كه نمى دانیم تا كى مجال بودن در كنارشان را داریم !
کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد.

آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد.

ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست.

زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،

زندگی چقدر آسان است…
،،،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾم.

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ

قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم؟؟ تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!

 👤سافار
📚روان شناس بزرگ ایتالیایی

ازدواج بدون شکست

 

یکی از راه‌هایی که انسان طی قرون برای ارضای نیازهای خود آموخته است، ازدواج است. اگرچه گرایش جنسی روی ژن‌های ما تعبیه شده است ولی ازدواج به عنوان رفتار و انتخابی که برای ارضای نیاز جنسی انجام میدهیم در خزانه ژنی ما هرگز تعبیه نشده است و باید آن را بیاموزیم.

ما برای یادگیری ریاضیات، نگارش، فیزیک و شیمی به کلاس می‌رویم یا معلم خصوصی می‌گیریم یا کتاب می‌خوانیم، ولی برای ازدواج می‌پنداریم چون رشد جسمانی و بلوغ جنسیمان فرارسیده و ژن‌ها ما را به جفت‌جویی سوق میدهند، پس آمادگی داریم و به آموختن چگونگی رفتار با جفت یا همسر و چگونگی با هم ماندن نیاز نداریم.

امّا واقعیت این است کنار آمادن با همسر و همزیستی امری ساده نیست و خود به خود اتفاق نمی‌افتد و ما امروز با مشکلات زناشویی فراوانی روبروییم.


✍🏽 #ویلیام_گلاسر
📕 #ازدواج_بدون_شکست

چرا نباید خودکشی کرد؟

✍در راستای روز جهانی پیشگیری از خودکشی ، یکی از پرسش های مهم زندگی و فلسفه که آلبر کامو هم می پرسد این است که چرا نباید خودکشی کرد؟ اگر چرایی زندگی را یافته باشیم، با هر چگونگی می توانیم بسازیم و رنج من معنایی پیدا می کند و این معنا مرا قدرتمند تر کند و یک دلیل برای بیدار شدن از خواب باشد . در پاسخ این پرسش که چگونه می شود چرایی زندگی را یافت؟ باید گفت که به نظر من باید رنجی که برای من رخ داده است را تحلیل کنم و ریشه هایش را بشناسم و از اینکه این رنج برای دیگران رخ دهد تا حدی جلوگیری کنم. دنیای ما مملو از رنج است و گاهی خیلی  رنج آلود است و اندک دلایلی که می توانیم برای زنده ماندنمان در این دنیا پیدا کنیم، گاهی خیلی کوچک است.

👤 سید سروش سیدی فرد

علم روان شناسی

📝 روان شناسی مثبت سعی دارد جهت رشته روان شناسی را تغییر بدهد و آن را از مطالعه مشکلات ذهنی به سمت مطالعه عوامل شادی، خوشبینی و سازندگی انسان سوق دهد.
البته آثار روان شناس انسان‌گرا به نام «آبراهام  مازلو»  که در مورد انسان خودشکوفا یا رضایتمند مطالبی نوشت و کارل راجرز که گفت به دنیا بدبین و به انسان‌ها‌‌ خوش‌بین است، تا حدودی ظهور این رشته جدید را در روان شناسی نوید داده بودند.
در طی سی سال گذشته هم روان شناسی رفتارگرا و هم روان شناسی شناختی تحت تاثیر پیشرفت‌هایی قرار گرفته‌اند که در علوم مغزی به دست آمده‌اند. رفتارگرایان گمان می‌کردند اشتباه است که فقط در مورد اتفاقاتی که در مغز می‌افتد مطالعه کنند اما امروزه پیشرفت علم، این امکان را به ما داده است که درون مغز را مشاهده کرده و نقشه‌ای از رشته‌ها و اتصالات عصبی را که رفتار‌ها را ایجاد می‌کنند ترسیم کنیم. این روش شاید سرانجام در نگاهی که نسبت به خودمان داریم تحول مثبتی ایجاد کند. در حالیکه بعضی‌ها معتقدند بررسی چگونگی کارکرد مغز و نسبت دادن رفتار‌های انسان به کارکرد آن موجب می‌شود که شان انسان در حد یک ماشین پایین بیاید در واقع این طور نیست زیرا رسیدن به شناخت بیشتر در مورد کارکرد مغز موجب خواهد شد که کارکرد مغز را بیشتر مورد ستایش قرار بدهیم.

👤 سید سروش سیدی فرد
📚 دانش آموخته روان شناسي

موهبت خرد

 

چون آدمی از موهبت خرد برخوردار است، لذا می‌تواند تجربه‌های خود را تجزیه و تحلیل کرده ببیند که کدام یک وسیله تکامل و عقب ماندگی اوست.

 

انسان تا رسیدن به هدف خود که رفاه و آرامش است نیروهای فکری و جسمی خود را پرورش میدهد.
همانگونه که اسپینوزا گفته است نقطه مقابل رفاه و آرامش غمگینی و افسردگی است. این بدان معنی است که شادی محصول خرد است و افسردگی نتیجه در پیش گرفتن راه غلط زندگی.

این موضوع در کتاب عهد عتیق مورد تأیید قرار گرفته است، آنجا که می‌گوید اسرائیلیان زندگی عاری از شادی دارند گرچه در فراوانی غوطه‌ورند، این گناهی بزرگ برای آن قوم است.

📕 #بنام_زندگی
✍🏽 #اریک_فروم

تولد دوباره

#تولد_دوباره

من فکر می کنم زندگی ما دوبار آغاز می گردد ، یک بار با تولدمان است و یک بار جایی که می فهمیم زندگی مان با تمام عوامل محدود کننده اش به عهده  ماست. در واقع مثل روان شناسی زرد موفقیت معتقد نیستم همه ی مسئولیت زندگی بر عهده ماست ، عوامل محدود کننده ساختاری به رسمیت می شناسد اما اینجا جایی را برای رفتار و کنش ما باز نمی کند . لذا هر آدمی دوبار زندگی می کند : یکبار زندگی می کند و زندگی دومش وقتی شروع می شود که می فهمد فقط یک بار زندگی می کند .

👤سید سروش سیدی فرد

روان شناسی موفقیت واقعیت ندارد

✍روان شناسی موفقیت واقعیت ندارد

مرشدان روان شناسی موفقیت از قبیل آنتونی رابینز و برایان تریسی و ... می گویند باید نیمه ی پر لیوان را ببینی در حالی که برای بعضی آدم ها اصلا نیمه ی پر لیوانی وجود ندارد که ببینند... این دیدگاه مثبت اندیشی می گوید اگر یک انسان با نگاه خوشبینانه با دنیا روبه رو شود اتفاقات خوب برایش می افتد ، در حالی که ریشه در واقعیت ندارد... من معتقد نیستم این گونه کتاب های روان شناسی موفقیت را آنجوری که در ایران خواند و تفسیر کرد که در جوامع توسعه یافته مثل آمریکا تفسیر کرد بلکه معتقد هستم ابتدا باید محدودیت ها را مشخص کرد  و سپس متواضعانه پارامتر های از این تابع که ما می توانیم تغییر دهیم را تغییر بدهیم و یکی از این پارامتر ها نگرش ما نسبت به خودمان است... باید بپذیریم که انکار رنج کمکی به حلش نمی کند و همین نگاه خوشبینانه مضاعف با اولین پایه های علم روان شناسی در تضاد است... من حتی اگر در خودآگاهم خوب و مثبت ببینم و رنج ها را نبینم اما در ناخودآگاه رنج ها حضور دارند... وقتی می گویند به رنج هایت فکر نکن اما همزمان دارم به آن فکر می کنم... اگر امید ، امید باطل باشد یعنی امیدی مبتنی بر خوشبینی صرف بدون شواهد و بدون تعقل است قطعا باعث رنج می شود و اگر امید، امید واقع بینانه باشد ، ریشه در واقعیت این سیاره ی رنج دارد و باعث می شود  بتوانم معنایی برای رنج هایم پیدا کنم .

👤سید سروش سیدی فرد

عادت ها و باور های غلط


مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا می روی؟
مرد اسب سوار جواب داد، نمی دانم از اسب بپرس!
این داستان زندگی خیلی از مردم است. آن‌ها سوار بر عادت‌ها و باورهای غلطشان می‌تازند، بدون اینکه بدانند به کجا می‌روند.

📕 اثر مرکب اثر دارن هاردی