نکاتی از کتاب "والدین سمی"
چه این موضوع را بپذیریم و چه نه، والدین ما بذرهایی روانی و عاطفی را در ما می کارند که به همراه خود ما رشد می کند. در برخی خانواده ها، بذر عشق، احترام و استقلال کاشته می شود. اما همه ی خانواده ها اینگونه نیستند و در بسیاری، فقط بذر ترس، اجبار یا احساس گناه وجود دارد. متأسفانه والدین پرتعدادی هستند که رفتاری آسیب رسان با فرزندان خود دارند و باعث می شوند این دسته از رفتارهای «سمی»، حضوری پیوسته و غالب در زندگی فرزندان داشته باشد. همه ی پدرها و مادرها اشتباه می کنند. این غیرعادی نیست، چون همه ی انسان ها ضعف هایی دارند. اما وقتی تعداد این اشتباهات بیش از اندازه افزایش می یابد، به خصوص در قالب رفتارهای آسیب زننده و تکرارشونده با کودکان، محیطی «سمی» بر خانواده چیره می شود که آسیب های عاطفی شدیدی را بر فرزندان تحمیل می کند.
تقریبا همه ی «والدین سمی» می گویند که عاشق فرزندان خود هستند، و معمولا نیز با صداقت این را بیان می کنند. اما عشق چیزی بسیار فراتر از فقط به زبان آوردن کلمات است. عشق واقعی نسبت به فرزندان، باید در رفتار نیز خود را نشان دهد. چیزی که «والدین سمی» نامش را عشق می گذارند، به ندرت با تسلی دادن، تشویق کردن، و رفتارهای احترام آمیز و همدلانه همراه می شود. در واقع «والدین سمی» رفتارهایی تماما عاری از عشق را به نام عشق انجام می دهند. کودکیِ از دست رفته، افسردگی، اضطراب، احساساتی فلج کننده از عذاب وجدان و شرم، و اعتماد به نفس پایین، تنها بخشی از تأثیرات بزرگ شدن در محیط های «سمی» بر کودکان است. به علاوه، همه ی ما کمابیش به تکرار الگوهای خانوادگی گرایش داریم، صرف نظر از این که این الگوها تا چه اندازه برای ما دردناک و مخرب بوده باشند. به عبارت دیگر، فرزندانِ «والدین سمی» معمولا تجارب دردناک خود در گذشته را در سایر روابطشان در بزرگسالی نیز تکرار می کنند.
یکی از نخستین کتاب های موفق و پرفروشی که به بررسی این مفهوم و چگونگی غلبه بر میراث رنج آور آن پرداخت، کتاب «والدین سمی» اثر «سوزان فوروارد» بود که اولین بار در سال 1989 به انتشار رسید.
هر خانواده، سیستمی با قواعد و باورهای مختص به خود است.
هر خانواده، گروهی از افراد مرتبط به هم است که هر کدام، تأثیراتی عمیق و اغلب پنهان بر سایر اعضا می گذارند. خانواده مانند شبکه ای پیچیده از طیف کاملِ عواطف مثبت و منفی—از عشق و افتخار و لذت گرفته تا حسادت و احساس گناه و اضطراب—است. این عواطف، به نیازها، ارزش ها، قواعد و باورهای مختلفی مرتبط هستند. اما بخش بسیار کوچکی از این سیستم—فقط سطح آن—بلافاصله به چشم می آید. دیدن قواعد مخفی و انگیزه های عاطفی خانواده ها، به بررسی عمیق تری نیاز دارد. قواعد مخفی و باورهای بنیادین، عوامل شکل دهنده ی رفتارها، قضاوت ها و ادراک ها هستند و معمولا با واژه هایی همچون «بایدها»، «هنجارها» و «وظیفه ها» بیان می شوند.
در خانواده هایی که میزان قابل قبولی از منطق و محبت در آن ها وجود دارد، این قواعد و باورهای شخصی با در نظر گرفتن نیازها و عواطف همه ی اعضای خانواده شکل می گیرد. این قواعد، منطقی و منصفانه هستند و به رشد اخلاقی و عاطفی فرزندان کمک می کنند. در طرف مقابل، این قواعد و باورهای نانوشته در خانواده های «سمی» تقریبا همیشه خودخواهانه، و در خدمت و به نفع «والدین سمی» هستند. قوانین و باورها در این گونه از خانواده ها، بر اساس درکی غیرمنطقی و سوگیرانه از واقعیت به وجود می آید و بستری را برای قرار گرفتن کودکان در معرض رفتارهای آسیب زننده شکل می دهد. نمونه هایی از این گونه باورها و قوانین «سمی» عبارتند از:
- فرزندان باید تحت هر شرایطی به والدین احترام بگذارند.
- تنها دو راه برای انجام کارها وجود دارد—یا راه من یا راه نادرست.
- کودک باید در دیدرس باشد اما صدایش شنیده نشود.
- ناراحت بودن فرزند از والدین، کار غلطی است.
اگر کودکان از این باورها و قوانین «سمی» اطاعت نکنند، والدین از طریق تنبیه کودکان یا محروم کردن آن ها از عشق و محبت خود، واکنش نشان می دهد. به همین خاطر، فرزندان مجبور می شوند کورکورانه از این قوانین خانوادگی آسیب زا پیروی کنند، صرفا چون نمی خواهند تنبیه شوند.
هر سیستم خانوادگی بدون آزادی در بیان عواطف، «سمی» است.
متمایزترین تفاوت میان خانواده های سالم و «سمی»، میزان آزادی است که در میان اعضای خانواده—از جمله فرزندان—وجود دارد. در خانواده های سالم، آزادی کامل برای بیان احساسات و عواطف شخصی به شیوه ای احترام آمیز به چشم می خورد. خانواده های سالم در حقیقت مشوقِ فردیت، مسئولیت پذیری، استقلال، و احساس عزت نفس و بسندگی هستند. در طرف مقابل، خانواده های ناسالم جلوی هر گونه بیان و ابراز احساسات فردی را می گیرند. به شکل خلاصه، همه باید خود را با افکار و رفتارهای والدین «سمی» سازگار کنند.
خانواده های «سمی»، محدوده های شخصی را از بین می برند و همه ی اعضا را مطیع خواسته های عضوِ «قدرتمندتر» می کنند. در این گونه از خانواده ها، هر تصمیمی که فرد اتخاذ می کند، به شکل پیوسته در زندگی سایر اعضا نیز وارد می شود و احساسات، رفتارها و تصمیمات یک فرد، در سطحی شخصی و فردی به وجود نمی آید.
متداول ترین گونه های والدین سمی:
- والدین خداگونه: هر گونه استقلال فرزند سرکوب می شود.
- والدین بی توجه: نیازهای فرزند نادیده گرفته می شود.
- والدین کنترل گر: فرزند فقط بخشی افزوده شده به خانواده در نظر گرفته می شود.
- والدین آزارگر کلامی: فرزند به شکل مستقیم یا غیرمستقیم، دائما تحقیر می شود.
- والدین آزارگر جسمی: فرزند جایی برای پنهان شدن و گریختن از تنبیه بدنی ندارد.
- والدین معتاد: فرزند، تقریبا با تمامی رفتارهای ذکر شده در بالا مواجه می شود.
- والدین آزارگر جنسی: فرزند، دردناک ترین خیانت عاطفی را تجربه می کند.
دانلود کتاب والدین سمی آسیب های جسمی-روانی ناشی از رفتار های غلط والدین و روش های درمان آن اثر سوزان فوروارد ترجمه ی مینا فتحی




_luh.jpg)



به نام خدای سمیع و بصیر