وبلاگ شخصی و مطالعاتی سیّدسروش سیّدی فرد
اخبار، مقالات، جزوه ها و تازه های علمی، پژوهشی و درمانی روان شناسی
اضطراب

«اضطراب؛ تلاشِ ذهن برای جلوگیری از برخورد با حقیقت»

نقل‌قول: «اضطراب اغلب نه از تهدید بیرونی، بلکه از نزدیک شدن به احساساتِ درونیِ ممنوعه برمی‌خیزد.»

— ننسى مک‌ویلیامز

منبع: Psychoanalytic Diagnosis

تحلیل: گاهی اضطراب، دشمن ما نیست؛ بلکه نگهبان ماست. نگهبانی که می‌گوید: به این احساس نزدیک نشو… خطرناک است… تحملش را نداری… به همین دلیل است که فرد با کوچک‌ترین فشار روانی:

- قلبش تند می‌زند.

- روده‌اش قفل می‌شود.

- دست‌ها یخ می‌کند.

- فکرش می‌دود.

- خوابش می‌پرد.

نه چون مشکلی بیرون هست، بلکه چون ذهن دارد جلوی مواجهه با:خشم قدیمی، غم انباشته، حس رهاشدگی، شرم کودکانه چرا می‌گیرد.

درمان روان تحلیلی می‌گوید:

“ریشه اضطراب را در احساسی پیدا کن که از آن فرار می‌کنی.”



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: یکشنبه نهم آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۱۲:۴۱ ق.ظ

اسطوره‌های رشد، توجه افراطی به «تربیت عاطفی» و علاقه‌مندی به زبان و روابط

از منظر روان‌کاوی، ما همواره با نسخه‌ای ایده‌آل‌شده‌ی خودمان همذات‌پنداری می‌کنیم و وقتی این تصویر تهدید می‌شود، احساس تحقیر و عصبانیت بروز می‌کند.

این وفاداری، ناخودآگاه، باعث می‌شود هم تحقیر کنیم و هم تحقیر شویم.

روان‌کاوی معاصر—با اسطوره‌های رشد، توجه افراطی به «تربیت عاطفی» و علاقه‌مندی به زبان و روابط—به نوعی لذت‌های جسمانی کودکی را نادیده می‌گیرد.

با تمرکز بر آینده، آغازهای بدنی کودک فراموش می‌شوند.

این فراموشی، لذت‌های طبیعی و ضروری کودکی را حذف می‌کند و رشد را تنها به فرآیند منطقی و محدود تبدیل می‌کند، در حالی که تجربه‌های جسمانی کودک پایه زندگی و لذت هستند.



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۹:۲۴ ب.ظ

نقد و انتقادات بر نظریه ی روان کاوی زیگموند فروید

نقد و انتقادات بر نظریه ی روان کاوی زیگموند فروید

توسط مخالف سر سخت دیدگاه روان کاوی زیگموند فروید

سید سروش سیدی فرد


نظام فروید، تاثیر عظیمی بر نظریه و عمل در روان‌شناسی و روان‌پزشکی، بر تصور از ماهیت انسان و بر درک ما از شخصیت داشته است. تاثیر وی در فرهنگ عمومی نیز محسوس است. روان‌شناسی نوین، بسیاری از مفاهیم فرویدی را از جمله نقش ناهشیار، اهمیت تجربیات کودکی در شکل‌گیری رفتار بزرگسال و عمل مکانیزم‌های دفاعی، جذب کرد. این دیدگاه‌ها و دیدگاه‌های دیگر، پژوهش‌های زیادی را تولید کرده‌اند. اندیشه‌های بزرگ نه تنها به خاطر اینکه معتبر به حساب می‌آیند، بلکه همچنین به این علت که نادرست انگاشته می‌شوند، الهام‌بخش هستند.

بنابراین، آنها رشد دیدگاه‌های دیگر را می‌انگیزند. با وجود آنکه پژوهش درباره اندیشه‌های فروید و بررسی‌های آزمایشی مفاهیم وی همچنان فراوان خواهد بود، روان‌کاوی به عنوان یک شیوه درمانی، از نظر اهمیت افت کرده است. تعداد فزاینده‌ای از مردم در جستجوی درمان برای مشکلات رفتاری و هیجانی هستند، ولی تعداد کمتری رویکرد گران‌قیمت و طولانی‌‌مدتی که فروید آن را به وجود آورد انتخاب می‌کنند.

(جهت مطالعه انتقادات و نقد به ادامه مطالب این مطلب مراجعه نمایید)



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۸:۵۷ ب.ظ

توصیف نظام روان تحلیل گری (زیگموند فروید)

توصیف نظام روان تحلیل گری (زیگموند فروید)


(جهت مطالعه به ادامه مطالب این مطلب مراجعه نمایید)



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۸:۴۸ ب.ظ

تعارض بین سه لایه ی شخصیت در روان کاوی زیگموند فروید

تعارض بین سه لایه ی شخصیت در روان کاوی زیگموند فروید


تعارض بین سه لایه شخصیت (نهاد ، من، من برتر) را می توان به شرح زیر تبین کرد.

1-تعارض بین نهاد و من

عدم توازن بین نهاد و من در کودکی و در اثر شرایط ناسالم و نامطلوب اجتماعی به وجود می آید و باعث می شود که فرد به سوی بزهکاری کسیده شود.کودکانی که در دوره ی خردسالی مورد بی احترامی و بی توجهی و بی مهری فراوان با بد رفتاری قرار می گیرند.احتمالاً در بزرگسالی نمی توانند با بزرگسالان به طور سازنده ارتباط برقرار کنند. چنین افرادی با رفتارهای ناهنجار خود نظم را بر هم می زنند. زیرا قادر به انجام (انتظارات جامعه) نیستند.

2- رعایت من برتر به وسیله ی من

در بعضی موارد (من) مجبور است محض رعایت من برتر از تعقیب امیال خود بپرهیزید ولی چون ترک لذت برای من برتر ناگوار است یا به خود نوازی می پردازد و خود را این چنین تسلی می دهد که لذت چیزی پست و بی اهمیت است و با شروع به خود بالی و خود ستایی می کند و خویشتن را برتر از آن می شناسد که مانند سایر مردمان به خویشهای مبتذل بگراید و یا به خود وعده های سرخرمن می دهد که در پس غم امروز شادی فردا نهفته است.

3- رشد ناکافی من برتر

برخی از روان کاوان را عقیده بر آن است که عده ای همواره در جامعه پیدا می شوند که در روابط اجتماعی خود زود تحت تأثیر رفتارهای انحرافی قرار می گیرند و به انحرافات اجتماعی دست می زنند. پاره ای از آنان به رفتار ناپسند خود آگاهی دارند اما به سبب ضعف وجدان اخلاقی قادر به مهار خود نیستند. اغلب در برخی حوادث روزنامه ها می خوانیم که فرد درستکار و وظیفه شناسی ظاهراً بدون دلیل تحت تأثیر کشش آنی و غیر قابل مهار دست به دزدی چیزی کم ارزش یا پر ارزش می زند چنین فردی در کودکی و نوجوانی من برتر یا وجدان اخلاقیش رشد کافی نکرده است.

4- خلا من برتر

از زمانی که من برتر کودک شروع به رشد می کند به علت ترتیب نا مناسب پدر و مادر و جامعه یا به دلایل اجتماعی دیگر ممکن است نقص یا کمبودی در محتوای من برتر او پیدا شود که اصطلاحاً از آن به عنوان حفره ی من برتر نام می برند یعنی در حالی که از کلیه جهات رشد شخصیت طبیعی و کامل است ولی در یک یا چند مورد خاص سلوک و رفتار شخص ضد اجتماعی می باشد.مثلاً فردی که در کتابخانه ی شخصی خود انواع کتابها را داراست، چون به کتابخانه ی دیگر می رود کتابی را بر می دارد، که ممکن است در کتابخانه خود آن را داشته باشد. این کتاب دردی به خاطر قیمت آن نیست بلکه به علت همان خلاء یا حفره ای است که در من برتر (وجدان اخلاقی ) این قبیل افراد وجود دارد همچنین افرادی که کمبود درونیشان را با دردی ارضا می کنند و با استفاده از (مکانیزم جبران) مال مسروقه را در راه دوستان و با کمک به تنگدستان استفاده می کنند دچار این حفره و خلاء در من برتر می شوند.

5- فشار من برتر

گاهی ممکن است آدمی بر اثر فشار من برتر حالات و صفاتی را که خود نمی پسندد و از داشتن آنها نفرت دارد بر خلاف حق و راستی به دیگران نسبت دهد به بیان ضرب المثلهای فارسی (کافر همه را به کیش خودپندارد) و ( از کوزه همان برون تراود که در اوست) به این بحث اشاره دارد به این ترتیب شخص سعی می کند دروغگویی، نادرستی ، خردی ، تجاوز و بد کرداری خود را به دیگران نسبت دهد و دیگران را دروغگو ، نادرست و دزد و مانند آن بخواند که این گونه افراد معمولاً اسیر مکانیسم برون فکنی می باشند.(ابهری ، 1380)



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۸:۴۵ ب.ظ

درباره ی زیگموند فروید

زیگموند فروید (1939-1856) خودش را یک انقلابی متفکر و دوراندیش می دانست. او پدر روان درمانی غربی با رویکرد روان کاوی روان پویشی (سایکودینامیک) محسوب می شود و اولین نفری است که نطریه ی شخصیت را در یک نظام درمانی ادغام کرد. فروید بذری کاشت که ریشه های محکمی دواند و شاخه هایش، روان درمانی روان کاوی روان پویشی سراسر دنیای غرب شد. فروید بسیار خلاق و فعال بود. فروید به عنوان خالق نظریه ی روان کاوی، خود را غول روشنفکری می دانست. او پیشاهنگ فنون جدید برای شناختن رفتار انسان بود و تلاش های او به جامع ترین نظریه ی شخصیت و نظریه ی روان درمانی که تاکنون ساخته شده است، انجامید. او در اوایل حرفه ی خود مشاهده کرد مراجعان او بعد از یادآوری های پالایشی آسیب قدیمی، بهبود می یابند.

دیدگاه های فروید همچنان بر رویکرد های درمانی امروز تأثیر دارند. تعدادی از مفاهیم اساسی او هنوز هم بخشی از زیر بنایی هستند که نظریه های دیگر بر اساس آن ساخته می شوند. تعدادی از این رویکرد های درمانی، الگوی روان کاوی را گسترش دادند، برخی دیگر مفاهیم و روش های آن را تغییر دادند، و تعدادی دیگر به عنوان واکنش علیه آن پدیدار شدند. او نگاهی تازه و افق های جدیدی به روان درمانی داد، توجه را به عوامل روان پویشی که رفتار را برانگیخته می کنند جلب کرد، بر نقش ناهشیار تمرکز کرد، و اولین روش های درمانی را برای شناختن و تغییر دادن ساختار منش اساسی فرد به وجود آورد. نظریه ی فروید معیاری است که بسیاری از نظریه های دیگر در مقایسه با آن، ارزیابی می شوند.

نظریه ی فروید در مورد ماهیت انسان، اصولاً جبرگرایانه است؛ به نظر فروید، انسان ذاتاً نه خوب است و نه بد، بلکه به لحاظ اخلاقی موجودی است خنثی... به نظر او، نیروهای غیر منطقی انگیزه های ناهشیار، و سائق های زیستی و غریزی که از طریق مراحل روانی-جنسی در چند سال اول زندگی شکل می گیرند، رفتار ما را تعیین می کنند. در رویکرد فروید، غرایز اهمیت زیادی دارند. اگر چه او ابتدا برای اشاره به انرژی جنسی از اصطلاح Libido استفاده کرد، ولی بعداً آن را گسترش داد تا انرژی کل غرایز زندگی را دربر گیرد. این غرایز به بقای فرد و نژاد انسان خدمت می کنند و به سمت رشد و خلاقیت گرایش دارند. پس لیبیدو را باید به صورت منبع انگیزش در نظر گرفت که انرژی جنسی را در بر می گیرد، ولی از آن فراتر می رود. فروید تمام اعمال لذت بخش را در مفهوم غرایز زندگی خود گنجاند، او هدف زندگی را کسب لذت و دوری از درد می داند. اصل روان شناسی هم همین است... در جستجوی لذت و فرار از درد... فروید غرایز مرگ را نیز فرض کرد... که سائق پرخاشگری را توجیه می کند... از نظر فروید سائق های جنسی(غریزه ی زندگی) و سائق های پرخاشگری (غریزه ی مرگ) عوامل قدرتمندی هستند که تعیین می کنند چرا افراد به شیوه های خاصی رفتار می کنند... به نظر فروید، نیروهای پویشی اساسی که شخصیت را برانگیخته می کنند، اروس (Eros) یعنی زندگی و میل جنسی و تاناتوس (Thanatos) یعنی مرگ و پرخاشگری هستند... این نیرو های مکمل، غرایز هستند که مبنای جسمانی دارند، ولی در خیالپردازی ها، امیال، احساس ها، افکار، و اعمال ابراز می شوند.



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ ساعت: ۷:۳۰ ب.ظ

سه مدل عشق

زیگموند فروید (خالق نظریه روان درمانی روان کاوی ) می‌گوید: آدم‌ها سه مدل عاشق می‌شوند:

۱) عاشق کسی می‌شوند که شبیه به خودشان است، در واقع یک نسخه از خودشان را به دست می‌آورند.

۲)عاشق کسی می‌شوند که دوست داشتند شخصیت خودشان مثل او بود ، یعنی با منِ آرمانی‌شان ارتباط می‌گیرند.

۳) عاشق کسی می‌شوند که همیشه حواسش به آن‌هاست، در واقع مثل یک پدر یا مادر حمایتگر و عاشق ( واژه مناسب ابژه )

پس اگر در رابطه بودید و فرد مقابلتان نوع دوست داشتن و دل بستنش فرق می‌کرد و از گونه‌ی اول ، دوم یا سوم بود، اسمش را خودخواهی نگذارید. همه‌ی ما اولش خودخواهیم و بعد دیگرخواه... یعنی قبل از هرچیزی، خودمان را در نظر می‌گیریم و بعد دیگری را...


برچسب ها: روان شناسی

نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ ساعت: ۱۰:۴۳ ق.ظ

واژه نابودی شیء است

ژاک لاکان (روان پزشک و روان کاو فرانسوی) با گفتن این عبارت که «واژه نابودی شیء است» به ما یادآور می‌شود که «زبان» بین ما و واقعیت فیزیکی فاصله ایجادمی‌کند، چنان‌ که «هست و نیست» بیش از این که تحت‌تأثیر یافته‌های مستقیم سیستم عصبی ما قرار داشته‌باشند، تحت‌تأثیر چارچوب‌های زبانی قراردارند.

پی نوشت: جهت آشنایی با آرای ژاک لاکان به کتاب مبانی روان کاوی فروید لکان: دکتر کرامت مولّلی – نشر نی مراجعه کنید.



نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: جمعه سی ام آذر ۱۴۰۳ ساعت: ۵:۲۶ ب.ظ

هیچ رویدادی تصادفی یا اتفاقی نیست ...

✔️✔️فروید معتقد بود که هیچ رویدادی تصادفی یا اتفاقی نیست و در پس هر رفتار، فکر یا احساسی یک دلیل وجود دارد. هر کاری که انجام می‌دهیم، هر فکری که می‌کنیم، هر چیزی که می‌گوییم و هر احساسی که داریم تجلی ذهن -ضمیر هشیار، نیمه‌هشیار یا ناهشیار- ماست.

فروید در کتاب «آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره» این اندیشه را مطرح می‌کند که «اتفاقات» کوچکی که در زندگی روزمره مردم رخ می‌دهد، مثلا اشتباه خطاب کردن یک نفر، فراموش کردن یک قرار ملاقات و از بین بردن چیزی که متعلق به فردی دیگر است، تجلی انگیزه‌های ناهشیار آنهاست.

مثلا یک بار، دیک آرمی نماینده جمهوری‌خواه ایالت تگزاس در کنگره آمریکا، از بارنی فرانک، نماینده ایالت ماساچوست که فردی همجنس‌گراست، با عنوان «Barney Fag» نام بُرد (Fag: به معنی کسی که با هم‌جنس خود ارتباط جنسی برقرار می‌کند)، یا یکی از اساتید روانشناسی، زیگموند فروید را «Sigmund Fraud» خطاب کرد (Fraud: به معنی حقه‌باز و متقلب).

این خطاها، با وجود اینکه اغلب باعث شرمندگی افراد می‌شوند، اما به گفته فروید، نمایانگر انگیزه‌های ناهشیارند. بدین ترتیب رویدادهایی نظیر لغزش‌های کلامی، تاخیرها، فراموش کردن نام دیگران و از بین بردن چیزهایی که متعلق به دیگران است، دلیل دارند و وقوع آنها تصادفی نیست و در صورتی که بتوان محتویات ضمیر ناهشیار افراد را بررسی کرد، علت این رویدادها مشخص می‌شود.


برچسب ها: روان شناسی

نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: یکشنبه یکم مهر ۱۴۰۳ ساعت: ۱۰:۱۵ ب.ظ

منطق اضطراب
در نظر فروید اضطراب نشان دهندۀ از دست دادن ابژه است. اما در نگاه لکان این امر متفاوت است، لکان معتقد است اضطراب نشان‌دهندۀ «حضور بیش از اندازۀ» ابژه است. چنین حضوری مانعِ پدیدار گشتن دال کمبود خواهد شد. بدون کمبود، میل ناپدید می‌شود. لکان در نقطه‌ای خاص، در هنگام اشاره به این موضوع از «کمبودِ کمبود» سخن گفته است. در غیابِ برنوشتِ کمبود، سوژه در تجربه‌ای بی‌نهایت بی‌مرز غرق می‌شود. بدون دال کمبود، سوژه به امر غریب (Unheimlich) بر می‌خورد. بازی دیالکتیکی میان حضور و غیاب (فورت دا فرویدی، پنهان شدن و جستن) به سوژه اجازه می‌دهد تا دال کمبودی که برای حفظ میل و نظم بخشیدن به جهان روانی‌اش ضروری است را تثبیت کند.

نويسنده :سید سروش سیدی فرد
تاريخ: شنبه ششم مرداد ۱۴۰۳ ساعت: ۲:۷ ب.ظ