حیطه های علوم شناختی دین

دین مجموعه‌ای از باورها، تجارب، احساسات، رفتار و مناسک است؛ در نتیجه، به لحاظ موضوع، علوم شناختی می‌تواند به دین و موضوعات آن بپردازد و از این پرسش کند که، بر اساس ظرفیت‌های شناختی، ذهن انسان چگونه باورها، اندیشه‌ها، مفاهیم، اعمال و طرحواره‌های دینی را درک می‌کند.

ادامه نوشته

نظریه دین به عنوان نیاز به رابطه شخصی گانتریپ

گانتريپ (1969 م، به نقل از وولف، 1386 ش) همراه با ديگر نظريه‌پردازان روابط موضوعي، معتقد است که همه انسان‌ها به شدّت نيازمند هستند که بتوانند در شرايط کاملاً شخصي، با محيطي رابطه داشته باشند که احساس کنند سخاوتمندانه با آنها رابطه دارد. در قلمرو ارتباطات انساني، اين نيازِ اساسي، از اوّلين سال‌هاي زندگي به بعد، به خوبي برآورده نمي‌شود و

ادامه نوشته

تأثیر مذهب و اخلاق بر سلامت روان

بنیادی ترین مفهومی که درباره بهداشت و سلامت روانی در اسلام مطرح بوده و آن را تنها عامل رشد و اعتلای روحی و روانی قلمداد می کند ، عبارت است از اتخاذ رفتار و فعالیتی معتدل و متعادل در راستای تخلیه و پیرایش ، و تخلیه و آرایش درون ، تخلیه و پیراستن خویش از اوصاف نکوهیده و ناستوده ، و تخلیه و آراستن خود با اوصاف و حالات پسندیده و ستوده . آیات زیادی ازقرآن کریم توجه ما را به خود جلب می کند که در طی آن ، آدمی به پیروی از او تنها راه میل به بهداشت روانی است ، چنین است که ویژگی و خصوصیت غالب و فراگیر شخصیت انسان مومن برخورداری عمیق او از « آرامش قلبی » است و این تسلینه آرامش دل ، صفت و مشخصه مستقلی است که از احاطه و تسلط بر دنیای درونی و شناخت از خویشتن و رسالت الهی خویش حکایت می کند . آرامش مومن یک ویژگی خاصی است که نماینگر انجام عناصر او و سازمندی وی در میان خواست های متناقض ، و رام بودن نفس از نظر خضوع و راهوار بودن ـ در برابر صاحب آن است . چنین موهبتی فقط به مومن اعطا شده و می توان این آرامش را در صحیفه چهره فرد با ایمان خواند . این آرامش ، آرامش رویه ای و سطحی نیست بلکه آرامش عمق و زرفای مومن و مبین اطمینان درون اوست . زیرا رابطه مومن با پیرامونش ، رابطه خاص و متفاوت از هر گونه روابط دیگر است رابطه او با گذشته ، فردا ، آینده ، رابطه او با مرگ ، رابطه او با مردم و رفتارش ، مرتبط با دید و طرز نگرش وی به اخلاق است ( صادقی جانبهان ، 1379)

مذهب و دین و تربیت دینی و مذهبی

آلپورت مذهب را يکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان می داند . مذهب می تواند به عنوان یک اصل وحدت بخش و يک نیروی عظیم برای سلامت روان مفيد و کمک کنند ، باشد.(آلپورت ، 1967)

آلپورت (1950) ، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخشی توصیف می کند و آن را یکی از عومل بالقوه مهم برای سلامت روان داغنسته ، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی ، بهترين زمینه را برای یک شخصيت سالن آماده می کند .( خوانين زاده و همکاران ، 1384)

مرحوم علامه طباطبایي می فرمايند : خلق به يک صورت ادراکی می گوييم که در درون انسان جايگير شده و در هر موقع مناسب در درون انسان جلوه کرده ، و او را به اراده عمل وادار می نماید ، چنانکه انسان پر دل یک صفت درونی دارد که به هر گونه خطر قابل دفعی روبرو می شود ، به هیجان آمده ، خودنمایی کرده و بسوی مبارزه و دفاع دعوتش می کند، و بعکس انسان بزدل حالتی در درونش نهفته که به هر خطر مواجه شود ، اعصابش را از کار اندخته ، و به فرار از بیان معرکه در رفتن وادارش می کند و این دو صفت « شجاعت» و « جبر» و یا بلفظ خودمان پر دلی و بز دلی ، دو خلق از اخلاق انسان می باشند، که یکی پسندیده و دیگری نا پسندیده است غالباً یکی از این دو صفت در ا وجود و منشا اثر است ، با این همه گاهی هم اتفاق می افتد بویزه در اوایل زندگی که لوح درونی انسان از هر دو صفت پاک بوده و هيچ یک از این دو صفت ادراکی ثابت را ندارد و در نتیجه در مواقع خطر قطعی یا احتمالی ، حالش روشن نیست ، گاهی در برابر حوادث ناگوار تهدید کننده استقامت می ورزد و گاهی فرار را بر قرار ترجیح می دهد.(امیدی ،1373)علم اخلاق عبارت است از نفی که پیرامون ملکات انسان بحث می کند . کانی که مربوط به قوای نباتی ، حیوانی و انسانی اوست ، با این غرض بحث می کند که فضائل آن را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند که کدامیک از ملکات نفسانی انسانی انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست . و کدامیک بدور رذیله و مایه نقص اوست ، تا آدمی بعد از شناسایی آنها خود را به فضائل بیاراید و از رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضائل درونی است انجام دهد تا در اجتماع انسانی ستایش عمومو ثنای جمیل جامعه را به خود جلب نموده ، سعادت علمی و عملی خود را به کمال برساند . مطابق آیات قران ، روایات اسلامی و نظرات فلاسفه و حکمای اسلام ، موضوع علم اخلاق خود انسان است . یعنی علم لخلاق در رابطه با انسان و حالات و ملکات انسانی بحث می کند ، علم اخلاق برای انسان خیلی مهم و ضروری است یعنی اگر کسی فاقد اخلاق انسانی باشد ، تمام عوامل مادی و جهان در رابطه با او حالت منفی داشته و برایش جز شر و نکتب و سبعیت نتیجه گیری نخواهد داشت. « منفرد ، 1371»

مذهب از دیدگاه روان شناسان

در سطح نظری ، روانشناسان برجسته جهت گیریهای نسبتا متفاوتی در برابر مذهب داشته اند ، افرادی چون فروید و آلیس ، نوعی ارزیابی منفی از نقش و تاثیر مذهب بر سلامت روان و رفتار انسان ها داشته اند . اما افراد دیگری چون جیمز ، یونگ ، آلپورت، مازلو ،آدلر ، فرام ، اریکسون ، ایرابل ف دید خوشبینانه تری به مذهب داشته اند و با نگرشی

ادامه نوشته