هاینتس دارو سرقت می کند

 

 

 

 

 

معمای روان شناسی 

"استدلال شما در پاسخ به این معما برای ما مهم است"

 

در اروپا، زنی به نوع خاصی از سرطان در شرف مرگ بود. در آن زمان، دارویی وجود داشت که پزشکان معتقد بودند ممکن است باعث نجات او شود. این دارو ترکیبی از رادیوم بود که داروسازی در همان شهر، اخیراً آن را کشف کرده بود. هزینه ی زیادی برای ساخت دارو صرف شده و داروساز قیمت آن را ده برابر هزینه ی تولیدش تعیین کرده بود. داروساز 200 دلار برای رادیوم پرداخت کرده بود و برای اندکی از این دارو 2000 دلار درخواست کرد. شوهر این زن بیمار، که نامش هاینتس بود، برای قرض کردن پول به هر کس که می شناخت مراجعه کرد، ولی فقط توانست 1000 دلار، یعنی نیمی از پول دارو را تهیه کند. او به داروساز گفت که همسرش در شرف مرگ است و از او خواست تا دارو را ارزان تر بفروشد یا اینکه بقیه ی پول آن را بعداً بگیرد. ولی داروساز گفت: «خیر، من دارو را کشف کرده ام و می خواهم از آن بهره ی مالی ببرم.» بنابراین هاینتس ناامید شد و با شکستن درب مغازه ی داروساز، دارو را از او سرقت کرد. آیا شوهر زن حق داشت چنین کاری بکند؟ (کُلبرگ، 1963، ص19) اگر بله چرا و اگر نه چرا؟ 

 

 

 

 

 

*لطفا بعد از اینکه به این معما پاسخ دادید، به ادامه مطلب بروید*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه نوشته

کودکان سالمند

در روان شناسی، در مکتب ژان پیاژه (از صاحب نظران روان شناسی رشد و پیشگامان نظریه رشد شناختی) روشی هست که سن افراد را میتوان از روی انتخاب هایشان تعیین کرد که تحت عنوان نظریه اخلاقی پیاژه مشهور است... اورنس کُهلبرگ روان شناس آمریکایی از پیروان مکتب پیاژه در پی تحقیقی که بر روی مردم آمریکا انجام داده و سن افراد را از روی انتخاب هایشان تعیین نموده در یک نتیجه گیری عجیب می گوید: اغلب بزرگسالان آمریکایی در سطح اخلاقی مراحل سوم و چهارم یعنی چهارده سالگی عمل می کنند و درصد کمی از مردم به سطح اخلاق مافوق قراردادی دسترسی پیدا می کنند... او معتقد است در آمریکا حتی بزرگسالانی وجود دارند که تفکر اخلاقی رشد نایافته ی پیش از قراردادی خود را همچنان ادامه می دهند و رفتار اخلاقی خود را بر اساس اجتناب از تنبیه و گرفتن پاداش تنظیم می کنند.... زیرا مردم وقتی تحت تأثیر فرهنگ غربی و مکتب حسّی باشند، انتخاب هایشان عمیق و دراز مدت و واقعی نیست و از نظر انتخاب های منطقی، در چهارده سالگی (که شروع انتخاب های بزرگ می تواند باشد) متوقف شده اند و از نظر فکری رشد لازم را نکرده اند، حتی اگر از نظر سنی پنجاه ساله هم باشند چون نتوانسته اند در جوانی انتخاب بزرگ خود را انجام بدهند، در کودکی خود متوقف شده اند و عملاً از نظر روحی به جوانی نرسیده اند. 

شما در همه جا سراغ دارید انسان هایی را که مثلاً با اینکه چهل سال دارند اما از برنامه های کارتونی که تماماً بازی خیالاتی است، خوششان می آید، اگرچه می دانند که این برنامه ها خیالاتی و غیرواقعی است. این اشخاص هنوز انتخاب بزرگ خود را انجام نداده و در حد خیال مانده اند در حالیکه یک انسان عاقل هرگز نمی تواند با خیالات غیرواقعی خوش باشد و با همان ها خود را راضی نگه می دارد.... وقتی شما متوجه انتخاب بزرگ خود شدید و خواستید همواره خود را در ابدیّت ارزیابی کنید و افق روحتان را تا ابدیّت وسعت دادید، اگر شخصی بخواهد یک ساعت برای شما داستان های خیالی غیرواقعی تعریف کند، خوشتان نمی آید، چون متوجه می شوید این حرف ها جز خیالات غیرواقعی چیز دیگری نیست. اگر جلسه را ترک کردید و یا به او تذکر دادید آخر این حرف های بیهوده چیست، نشان می دهید که با میدان آوردن قوه عاقله، اجازه نمی دهید خیالات پوچ در زندگی تان میدان داری کند، اما اگر نشستید و گفتید: حالا ببینم آخرش چه می شود، معلوم می شود هنوز قوه عاقله در زندگی شما نقش تعیین کننده ندارد؛ زیرا به انتخاب های غیرواقعی تن می دهید. این عقل است که بین زندگی زودگذر دنیایی و زندگی پایدار و ابدی قیامتی، زندگی قیامتی را اساس انتخاب خود قرار می دهد و تنها در کنار انتخاب زندگی قیامتی، زندگی در دنیا را ادامه می دهد. 

تلاش برای زنده ماندن

هر کس به فکر این است که بچه خود را محفوظ دارد، ولی این کافی نیست. باید به او یاد داد موقعی که بزرگ شد خودش را حفظ کند، مصائب روزگار را تحمل کند. در برابر نعمت و نقمت، تنگدستی و فراوانی، مقاومت نشان دهد و در صورت لزوم روی یخ های ایسلند و سنگ های سوزان جزیره مالت زندگی کند. آدمیزاد هر قدر هم بکوشد که از مرگ جلوگیری کند بالاخره خواهد مرد. بر فرض اینکه مرگ او خبط شما نباشد باز هم ناگوار خواهد بود. به جای کوشش برای نمردن، باید کوشش در زنده ماندن را آموخت. زندگى كردن فقط نفس كشیدن نیست، زندگى یعنى فعالیت... آن كس كه بیشتر عمر كرده است آن نیست که سال زیادترى داشته باشد، بلكه كسى است كه طعم زندگى را بهتر چشیده است... فلانى در صدسالگى زیر خاک رفته است ولى از روز تولد مرده بوده است...

ژان ژاک روسو از نویسندگان و فیلسوفان برجسته‌‌ی قرن هجدهم فرانسه که او را از بنیانگذارن علم تعلیم و تربیت (آغاز گر سنت رشدگرایی و مکتب طبیعت گرایی رمانتیک) می‌‌دانند. روسو نوشته های متعددی در حوزه‌‌ی آموزش نوشته است که هنوز مورد استناد واقع می‌‌شوند. در بین این نوشته‌‌ها کتاب امیل ماجرای کودکی خیالی است که روسو خود مسئولیت تربیت وی را به عهده گرفته است و در واقع از این طریق سعی در نشان دادن شیوه‌‌ی صحیح تربیت دارد. اهمیت این کتاب تا جایی است که گفته می‌‌شود نسل اول بعد از انقلاب فرانسه تحت تاثیر این نوع تربیت قرار گرفته است و اصلاحات آموزش به این کتاب باز می‌‌گردد. این کتاب در پنج بخش که متناسب به دوره‌‌های مختلف زندگی انسان تنظیم شده است، به شرح زندگی و رشد امیل به همراه مربیش که خود روسو است می‌‌پردازد.

ادامه نوشته