برچسب زدن یا برچسب‌گذاری اشتباه یکی دیگر از انواع خطاهای شناختی است و به معنای تمرکز روی یک صفت خاص و تبدیل آن به قانونی مطلق در مورد همه چیز است. این خطای شناختی زمانی اتفاق می‌افتد که دیگران را قضاوت و خود یا دیگران را بر اساس یک اتفاق غیرمرتبط دیگر تعریف می‌کنیم. همچنین در این خطای شناختی برچسب‌هایی که به خود یا دیگران می‌زنیم، به طور معمول منفی و افراطی هستند. در ادامه با مثالی این مورد از خطاهای شناختی را بیشتر توضیح می‌دهم.

مثال

هم تیمی جدیدمان را می‌بینیم که قبل از شروع جلسه مشغول چک کردن شبکه‌های اجتماعی می‌شود. در نتیجه او را فردی «سطحی» خطاب می‌کنیم. یا به فرد دیگری که گزارشی را به موقع ارسال نمی‌کند، برچسب «بی‌مصرف بودن» می‌زنیم.

این نمونه از خطاهای شناختی حالت شدیدی از خطای شناختی تعمیم افراطی است. این خطا ما را به قضاوت درباره یک عمل بدون در نظر گرفتن پیش زمینه‌ی آن سوق می‌دهد. این نمونه از خطاهای شناختی به نوبه خود باعث می‌شود تا خود و دیگران را به گونه‌ای ببینیم که به احتمال زیاد واقعیت ندارد.

علاوه بر این، برچسب زدن به دیگران می‌تواند بر نحوه تعامل با آن‌ها نیز تأثیر بگذارد و روابط‌مان را با اطرافیان دچار فرسایش کند. از سوی دیگر، هنگامی که چنین برچسب‌هایی را به خود می‌زنیم، به عزت نفس و اعتماد به نفس خود آسیب می‌رسانیم. در نتیجه این خطاهای شناختی باعث می‌شوند که احساس ناامنی و اضطراب در وجودمان تشدید می‌شود.